از
نظر قرآن تقوی پایه و اساس هر سعادتی است و هیچ عملی بدون تقوی و از غیر متقّی
پذیرفته نیست. قرآن زندگانی بدون تقوی را به عمارتی تشبیه می کند که بر لب درّه ای
قرار گرفته و آن درّه همواره در معرض سیلابها است.
«أفَمَن
اَسَّس بُنیانَه علی تَقوی مِنَ الله وَ رِضوان خَیرٌ اَم مَن اَسَّسَ بنیانَه
عَلی شفا جُرُف هارٍ فانهارَبِه فی نار جَهَنَّمَ و اللهُ لا یَهدی القومَ
الظَّالمین»[1]
در
آیه شریفه برای تقریب معنی به ذهن تشبیه «معقول» به «محسوس» شده است از این رو می
فرماید:
آیا
کسی که پایه های آن «مسجد» را بر تقوی خدا و برای خشنودی (او) تأسیس کند، بهتر است
یا آن که پایه هایش بر تکیه گاه سستی در مسیر سیلاب (برای نفاق و تفرقه کلام در
اسلام) بنا کند، که زود با او در آتش جهنم درغلتد؟ و خد ا هرگز ستمکاران را هدایت
نخواهد کرد.
«تقوی»
به معنی پرهیزکاری است و در اصطلاح پرهیز کردن از هر چیزی است که مخالفت پروردگار
در آن نهفته باشد و به عبارتی ترسیدن از خداوند تبارک و تعالی است. «تقوی» توشه ي
راهی است که برای همه ي روندگان به سوی ایزد یکتا لازم، بلکه از ضروریات اولیه
مسیر الهی است. از این رو، فرمود:
«فاتّقُوا
اللهَ ما استَطَعتُم»[2]
تا
می توانید از خدا بترسید و پرهیزگار باشید
خداوند
حکیم برای عبادات، حدّ معینی تعیین فرموده است (مثلاً) خمس را یک پنجم، زکاة را
یکدهم، حج را یکبار، نماز را در هر شبانه روز 17 رکعت و... قرار داده است. امّا سه
چیز را محدود نفرمود که «تقوی» از جمله آنهاست.
آیه
ي شریفه بدین مفهوم است که انسان باید همواره در تلاش باشد تا به مراتب بالای تقوی
برسد و از محرمات الهی، کوچک و بزرگ اجتناب ورزد. زیرا، هر چند در ظاهر ناچیز جلوه
نماید، ولی در عالم واقع و هنگام روبروشدن با پروردگار، بسیار عظیم است. اهمیت
«تقوی» به اندازه ای است که علاوه بر لزوم دوری گزیدن، از محرّمات پیشوایان دین
«ع» اجتناب از «شبهات» بلکه «مباحات» را دستور فرموده اند. بهتر است از سخنی که
احتمال «غیبت» دارد، پرهیز شود و چون در دروغ بودن سخنی شک کردیم، آن را باز
نگوئیم. همچنان است «تهمت» و...
از
این رو، ثواب تقوی بیش از همه مستحبات، حتی نماز شب و تلاوت قرآن و نماز جماعت است
و لزومش بر خواصّ، چون: دست اندرکاران تدبیر امور مملکت و به ویژه فرماندهان سپاه،
بیش از سایر مردم احساس می شود.
پي
نوشت ها: